فاطمه محمدی[1]میگوید:
چهار سال از محمدحسن بزرگتر بودم ولی به گونهای رفتار میکرد که به نظر میرسید چهل سال از من بزرگتر است. در اوقات فراغتش به سراغ پدرمان میرفت تا کمک او کند. از زمان کودکی روحیه اجتماعی داشت و اجناسی را کلی میخرید و بساط درست کرده و به همسن و سالهای خودش میفروخت.
وقتی بزرگتر شد، روی رفتارش دقت داشت و غیر مستقیم میکوشید تا ما راه درست را انتخاب کنیم. برای مثال پس از پیروزی انقلاب و تشکیل حزب جمهوری اسلامی در شاهرود فرمی را به منزل آورده و تشویقمان کرد عضو واحد خواهران حزب جمهوری اسلامی شویم. با عضویت در این حزب به صورت برنامهریزی شده در کلاسهای درسی حاضر میشدیم که توسط آیتالله بهشتی تدریس شده بود و ما فیلم ویدئویی آن را استفاده کرده و در امتحانات آن شرکت میکردیم.
برچسب : نویسنده : sarv30 بازدید : 112